آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

آیلین کوچولوی ما

خاطرات و لحظات دو فرشته زیبا از زبان یک مادر

وقتی آیلینم ذوق می کنه

الاااااااااااااااااااااااااااهی مامان فدای اون خنده شیرینت بشه دوستت دارم عشقم  فسقلی جون! امروز ١٠٢روزه که خدا ی بزرگ تو رو به ما هدیه کرده . چند روزه که همش سعی می کنی نیم خیز شی  و سرو گردنت رو میاری جلو قربون دختر خوش اخلاقم برم . عااااااااااااااااااااااااشقتم  اینم یه خنده شیرین دیگه ...
26 اسفند 1390

اولین چارشنبه سوری عمرت

عشقم امروز اولین چارشنبه سوری عمرته ... ما قراره بریم پیش مامان بزرگ اینا و حسابی خوش بگذرونیم من دیشب یه کیک پختم که امروز با خودمون ببریم خونه مامان بزرگ اینا ...قراره آتیش روشن کنیم و از روش بپریم و بگیم آتیل باتیل چارشنبه     آینا کیمین بختیم آچیل چارشنبه عزیزم اولین چارشنبه سوریت مبارک صد سال به این چارشنبه سوری ها امروز تو اداره کار داشتم و تو رو هم با خودم بردم همکارم اینقدر ذوق کرده بودن که نگو تازه اونجا شیر هم خوردی و بعدشم که یکی از خاله ها بغلت کرده بود رو مانتوش شیر برگردوندی  ....البته ایشون که اصلا ناراحت نشد ولی من خجالت کشیدم  از دست تو دختررررررررررررررررر ...
23 اسفند 1390

ماه من می خندد

سلام  نفسم الان که ساعت ۱۱ شب یکشنبه ۲۱ اسفند هستش من و تو تنهاییم و بابایی هم که محل کارشه  چند دقیقه  پیش داشتیم با هم بازی می کردیم و توبرای اولین اولین بار بلند خندیدی و یه قهقهه کوچولو زدی  انگار تمام دنیا رو به من دادند اینقدر ذوق کردم که زنگ زدم به بابایی که اونم گوش کنه  و تو هم که می دونی بابایی چقدر دوستت داره دوباره بلند خندیدی و دل طفلک بابایی رو از راه دور آب کردی وای که چقدر کیف میده وقتی اینجوری میخندی ...الانم که همش داری ملچ و ملوچ دستات رو می کنی تو دهنت و من هی پستونکتو میذارم دهنت و دوباره که سرمو برمیگردونم دستات تا مچ تو دهنته... یه کار دیگه هم که می کنی اینه که پستونک رو میگیری و از دهنت در م...
21 اسفند 1390

سه ماهگی دخترم مبارک

سلام نفس مامان تولد سه ماهگیت مبارک باشه ، عزیزم بازم من دیر کردم ...چهار روز پیش یعنی ١٠ اسفند سه ماهگیت تموم شد و پا گذاشتی تو ماه چهارم زندگیت .. ما خونه خودمون نبودیم و من نتونستم حسابی ازت عکس بگیرم یکی دو تا عکس با موبایل از ت گرفتم که می ذارمشون تو وبلاگت  .ایلین قشنگم هر روز داری شیرینتر میشی صدای های عجیب غریب ،حرکات دستات ،خنده های شیرینت ،غان و غون های بامزه آدم دلش می خواد درسته قورتت بده  ... دیگه دو ا دستتات شدن مشغولیت واسه تو همیشه دستای مشت کرده ات یا تو دهنته یا داری بهشون نگاه می کنی جغجغه رو هم که تکون میدم برات ، می خوای بگیری ولی بلد نیستی دستتو بیاری طرفشو چنگ بزنی وقتی خودم میارم جلو دستت میگیریش و بعد ...
14 اسفند 1390
1